مدیریت یعنی برنامه ریزی،سازماندهی،هدایت ،نظارت وزمینه سازی برای خلاقیت.مدیریت یعنی هنر انجام کاربامردم،میان مردم برای مردم به خاطر رضایت خدا. مدیریت ایمانی مدیریت مبتنی بر ایمان است وایمان در تمامی عرصه های تصمیم گیری اعم از برنامه ریزی ،سازماندهی،هدایت ونظارت وزمینه سازی برای خلاقیت حضور دارد.مدیرایمانی نه به زیردست ظلم می کند ونه چاپلوسی بالادست ومقام بالاتر چرا که تنها خدا را موثر حقیقی عالم می داند وقدرت را ازآن الله می داند نه دیگران .با رئیس با عزت برخورد می کندوبا مرئوس با انصاف.علت ورشکستگی برخی کارخانه ها در بی انصافی وظلم مدیران به کارکنان است(من لایرحم لایرحم)!
مدیریت مومنانه کار را برای خدا انجام میدهد وفقط وفقط رضایت الله را در نظر می گیرد نه منافع خود ورضایت مافوق را.علت تلاش برخی مسئولان در رضایت آمریکا واروپا را باید در ضعف ایمان آنها به توحید جستجو کرد.مدیرمومن وموحد نه با زیر دست باتکبر برخورد می کند ونه با بالادست با ذلت.علت اینکه برخی مسئولین دولت یازدهم با مردم با تکبر برخورد می کنند وبا آمریکا با ذلت!! از ضعف ایمان انها نشات میگیرد.در مدیریت ایمانی تکبر در مقابل دشمنان وتواضع در مقابل مردم است نه بالعکس.(اشداءعلی الکفار رحماء بینهم...) مسئول ایمانی انتقادپذیر است نه اینکه منتقدان خود را بی سواد وبزدل وافراطی و...بنامد ووصله های ناجور بچسباند تا دهان آنها را ببندد.برخی ها اگر رویشان می شد منتقدان خود را کتک هم می زدند!!!
مدیریت ایمانی تکلیف گراست نه منفعت گرا،هدفمدار است نه نتیجه مدار،حقیقت مداراست نه سیاست مدار،حق مداراست نه شخص مدار،عملگراست نه شعارگرا،اسلامگراست نه غربگرا،دین مدار است نه دنیامدار،خدامحور است نه خود محور،خدامداراست نه مشتری مدار(البته به مشتری به عنوان عیال الله می نگرد ومشکل وکار مشتری را به نحو احسن انجام می دهد)،خدا را ولی نعمت می داند نه دیگران را.متدین است اما ریاکارنیست،سیاسی است اما سیاست زده وسیاست گریز نیست،معتدل است اما منفعل وعافیت طلب نیست،قاطع است اما دیکتاتور نیست،باوقاراست اما متکبر نیست،تشکیلاتی کار می کند اما تشکیلات زده نیست.علمی است اما علم زده نیست.
در مدیریت ایمانی اصالت با "خدمت" است نه "سود"؛با شایسته سالاری است نه گروه سالاری،مدیر ایمانی بیش از کارکنانش کار می کند نه کمتر از انها،زودتر از دیگران به سرکار می آید ودیرتر از آنها می رود وکار را به گردن دیگران نمی اندازد.تعهد ووجدان کاری ودلسوزی و مسئولیت پذیری در مدیریت ایمانی بیشتر است.مدیر مومن از بیت المال وامکانات عمومی برای امور شخصی استفاده نمی کند واز بیت المال محافظت می کند،اهل اسراف وتبذیر نیست.انسان مومن به مدیریت به عنوان "امانت"و"مسئولیت" نگاه می کند نه "ریاست".پست ومقام را امانتی الهی دانسته وخود را مسئول می داند نه رئیس(مسئول در مقابل خدا وخلق خدا).مدیر ایمانی برای رسیدن یا ماندن در پست ومقام دیگران را تخریب نمی کند،تقصیرها را گردن دیگران نمی اندازد،شعارهای دروغین نمی دهد ، پول حرام وشبهه ناک خرج نمی کندودریک کلمه از دایره "تقوا" خارج نمی شود.
در مدیریت ایمانی وتوحیدی ناظر اصلی خداست ومدیر ایمانی نیازی به ناظر ونظارت ندارد.مدیر ایمانی نسبت به زیرمجموعه مردم دلسوزی دارد هم برای دین آنهاتلاش می کند هم برای دنیای آنها ؛هم درد دین دارد هم درد مردم.به نیروی انسانی تحت امر خود به عنوان سرمایه نگاه میکند نه وسیله وسربار وسرباز! مسئول ایمانی به سرمایه داخلی توجه می کند نه اینکه چشم به خارج بدوزد وهمه چیز را به تحریم گره بزند.
در مدیریت ایمانی کار برنماز ترجیح ندارد وخواب بر کار.در مدیریت ایمانی فریب ودروغ وظلم وبی عدالتی وتوهین و...جایی ندارد.
مدیریتی موفق است که برقلب ها حکومت کند ومدیر مومن برقلب ها حکومت می کند که این مورد بر اثربخشی وکارایی وبهره وری کارکنان وزیرمجموعه تاثیر مضاعف دارد.امام خمینی(ره) وامام خامنه ای مصداق بارز مدیر ایمانی هستند وبرقلب مردم حکومت کرده ومی کنند. کارآمدی یعنی میزان وصول به هدف با توجه به امکانات وموانع ومدیریت اسلامی کارامدترین نوع مدیریت است وکارآمدی ایمانی ،کارآمدی برتر.
در مدیریت ایمانی خدمت به خلق خدا وگره گشایی از مشکلات مردم عبادت محسوب می شود وخدمت ایمانی خدمت برتر است. مدیرمومن اهل محبت ومهرورزی به خلق خداست ؛برخلاف مدیریت سکولار که فقط به سود می اندیشدمدیریت ایمانی به "خدمت" می اندیشد وبرای رسید به سود از ابزارهای غیرشرعی وحرام استفاده نمی کند.در مدیریت ایمانی هدف وسیله را توجیه نمی کند.هدف مدیریت ایمانی رضایت الله است ولی هدف مدیریت سکولار رسیدن به سود بیشتر ومنافع بالاتر.مدیر ایمانی امیر "میز"است نه اسیرآن(رفوزه ها همیشه پشت میزند...)
مدیرسکولار دنیاگراست ولی مدیر موحد ومومن آخرت گرا ،در مدیریت ایمانی علاوه بر"تلاش" و"تدبیر"؛"توکل" وتوسل" و"تقوا"هم وجود دارد .مدیر موحد از احدی جز خدا نمی ترسد،به احدی جز خدا امید ندارد،به احدی جز خدا متوسل نمی شودو استعانت نمی جوید وفقط به خدا توکل می کند.در مدیریت ایمانی علاوه بر تخصص،"تعهد"هم وجود دارد وتخصص ایمانی تخصص برتر است. توفیق را از خدا می داند نه از خود.
اسلام پرچمدار حقوق بشر است ودرهیچ آیینی ومکتبی به اندازه اسلام به حق الناس(حقوق بشر) بها داده نشده ومدیر موحد حق الناس را جرئی از حق الله دانسته وحقوق دیگران را به خوبی رعایت می کند.در دیدگاه مدعیان دروغین حقوق بشر،بشریعنی یهودوصهیونیست!!! در اندیشه غربی حقوق بشر مبنای اومانیستی دارد ولی دراسلام مبنای توحیدی.حقوق بشر در غرب با حقوق حیوانات فرقی ندارد.
در مدیریت ایمانی رازق خداست نه آمریکا واروپا ودیگران (لارازق الاالله)؛مدیر ایمانی برای رفع تحریم دست به دامن آمریکا وغربی ها نمی شود.
مدیریت نفس اساس مدیریت است وکسی که تقوا داشته ونفسش را خوب مدیریت کند می تواند دیگران رابهتر مدیریت کند.راز مدیریت خوب امام خمینی(ره) وامام خامنه ای در همین نکته نهفته است.
پیامبر(ص) وامام علی وسایر اهل بیت(علیهم السلام) بهترین الگوومصداق مدیریت ایمانی هستند که سازمان شیعه را با وجود تهدیدها وسختی ها ومشکلات فراوان به نحو بهینه مدیریت کرده اند تا به امروز که سازمان شیعه با انقلاب اسلامی،صاحب حکومت شده تا مقدمه ساز ظهوروحکومت جهانی امام مهدی(ارواحنافداه) گردد.
برچسبها: مدیریت ایمانی - مدیریت برتر